مکانیزم های بدتر از ماشه هم داریم!می شود مکانیزم ماشه و داستانش را از روزنه ای دیگر نگاه کرد. روزنه ای که شاید به زوایای عمیق تری دید دارد. - مهدی محمدی کلاسر_ در این دو روزِ گذشته، دو تصویر مرا به سوی خود کشیده و پرسش هایی مدام را برانگیختند: یکی، نمایشِ بریدنِ روبانِ و افتتاح نرده های پله اداره ای در یک شهر با حضور مدیران ارشد شهر، و دیگری، کلامِ بی ریای دختری تبریزی، که در آستانه ی مهرِ مدرسه، از خستگیِ بی سببش گفت و در پاسخِ پرسشِ خبرنگار که چه کرده اید که این سان خسته اید؟ با صداقتی که چون آتشی بر خرمنِ دروغ می افتد، پاسخ داد: هیچ کاری! مشکلِ ما همین است، و من می خوام به همین هیچ کاری ادامه بدم. این دو صحنه، گویی دو رویِ یک سکه اند، سکه ای که در کوره ی روزمرگیِ ما گداخته شده و جز پوچی و فرسودگی ارمغانی ندارد. این صحنه ها مرا به یادِ کلامِ آقای رییس حمهور، پزشکیان انداخت، که با طنزی گزنده، چون تیغی بر زخمِ جامعه کشید و گفت: حاضرم دستمزدِ کارمندان را بدهم و بگویم به اداره نیایید یعنی می گفت که جز جلسه چینی و بازدیدهای بیهوده، کاری از ما برنمی آید. آری، این است حقیقتِ عریانِ روزگارِ ما: چرخه ای از هیچ، که در آن جلساتِ بی ثمر، گزارش های بی محتوا، و نمایش های بی فایده، چون زنجیری بر پایِ اراده مان بسته شده است. برچسب ها: مکانیزم ماشه - مدیران ارشد - روزنه - مهدی محمدی - صحنه - پرسش - دیگر |
آخرین اخبار سرویس: |