از کوچه های چرندآب تا صندلی وزارت، جواد همان جواد بودبرخی ها کارنامه فعالیت هایشان آنقدر چشمگیر است که توضیحش مثنوی هفتاد من می شود و آقا جواد از همان هاست. - جماران: درست هفده روز از زمستان سخت و برفی تبریز سال 1317 گذشته بود، از آن زمستان هایی که سرما مغز استخوانت را می سوزاند و انگار که سرها در گریبان است که در چرندآب(1) از محله های قدیمی و تاریخی تبریز، همان محله ای که نادر میرزا در وصفش گفته: "چرنداب از کوی های دیرین تبریز است و نام آن در نامه ها برده اند؛ به ویژه قبرستان آن جا را که شمس الدین صاحب دیوان بدان جا آسوده است. این کوی را کدخدا حبیب الله خان است. " خدا پسری به خانواده فکوری عنایت کرد که نام شریف امام نهم علیه السلام را بر او گذاشتند. دوران کودکی جواد در کوچه های قدیمی و خاکی با ضربه های بر توپ، گرگم به هوا، قایم با شک و النگ دولنگ گذشت و دیگر با ورود به سن هفت سالگی باید خود را برای دوره جدیدی که در آن حساب بود و املا و الفبا آماده می کرد و به همین خاطر او را در مدرسه اقبال ثبت نام کردند. با گذراندن دوره دبستان، مهاجرت خانواده به تهران باعث شد تا دبیرستان را در مدرسه مروی بگذراند و سال 1337 با موفقیت دیپلمش را گرفت. جواد که از ابتدا دانش آموز درسخوانی بود، با شرکت در کنکور سراسری، در رشته پزشکی پذیرفته شد اما علاقه اش به پرواز و دنیای خلبانی مسیر زندگی اش را تغییر دا برچسب ها: تبریز - همان - زمستان - سن هفت سالگی - علیه السلام - دوران کودکی - قدیمی |
آخرین اخبار سرویس: |