بچه زرنگی که معتاد از آب در آمدآن روزها آن قدر برایم لذت داشت که فقط به دنبال بهانه ای برای مصرف بودم. یک روز جشن عروسی را بهانه می کردیم که از خوشحالی بساط مواد مخدر را پهن کنیم و یک روز به خاطر مرگ یکی از اهالی روستا و یا اطرافیانمان و به بهانه «غم زدایی» مواد مصرف می کردیم. - آن روزها آن قدر برایم لذت داشت که فقط به دنبال بهانه ای برای مصرف بودم. یک روز جشن عروسی را بهانه می کردیم که از خوشحالی بساط مواد مخدر را پهن کنیم و یک روز به خاطر مرگ یکی از اهالی روستا و یا اطرافیانمان و به بهانه غم زدایی مواد مصرف می کردیم. هنگام تحصیل دردوره راهنمایی نمراتم خیلی خوب بود. درواقع شاگرد زرنگ مدرسه بودم تا این که در مدرسه شبانه روزی نمونه دولتی قبول شدم و قرارشد از روستای خودمان به جای دیگری بروم. ولی هیچ کدام ازبچه های روستا و دوستانم آن جا قبول نشدند. این بود که من هم احساساتی شدم ودیگربه مدرسه نرفتم تا این که… آغاز انحراف: رها کردن مسیر موفقیت به گزارش خراسان، جوان 34ساله ای که درگرداب اعتیاد دست وپا می زد با بیان این که دوست ناباب در مسیر اعتیاد مهم تراز محیط آلوده است به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهرمشهدگفت: پدرم مردی کشاورز و زحمتکش است و من دو خواهر کوچک ترو بزرگ تر از خودم دارم که ازدواج کرده اند. برچسب ها: بهانه - روستا - جشن عروسی - مواد مخدر - مواد - مصرف - آن روزها |
آخرین اخبار سرویس: |