خاطره تلخ صنعتگر ایرانی از قبل و بعد شهادت امیرکبیرسال ها پس از سقوط امیرکبیر جمعی در باغ چهل ستون اصفهان نشسته بودند، سائلی آمد و پس از آنکه از هر یک چیزی گرفت، اجازه خواست که سرگذشت خود را نقل کند. - سال ها پس از سقوط امیرکبیر جمعی در باغ چهل ستون اصفهان نشسته بودند، سائلی آمد و پس از آنکه از هر یک چیزی گرفت، اجازه خواست که سرگذشت خود را نقل کند. امیر، سماوری را که تازه از خارج آورده بودند نشان داد و پرسید: می توانی چنین سماوری بسازی؟ به گزارش باشگاه خبرناگاران جوان، سال ها پس از سقوط امیرکبیر جمعی در باغ چهل ستون اصفهان نشسته بودند، سائلی آمد و پس از آنکه از هر یک چیزی گرفت، اجازه خواست که سرگذشت خود را نقل کند. پس از کسب اجازه، چنین گفت: چندین سال قبل، فرماندار اصفهان جمعی از استادان دواتگر را احضار کرد و گفت: بهترین استاد را از میان خودتان انتخاب کنید. تمام استادان بالاتفاق من را انتخاب کردند. فرماندار به من گفت: امیرکبیر شما را از تهران خواسته. مخارج سفر مرا داد و من با عجله خود را به تهران رساندم و به حضور امیرکبیر رفتم. امیر، سماوری را که تازه از خارج آورده بودند به من نشان داد و پرسید: می توانی چنین سماوری بسازی؟پس از اندکی فکر جواب دادم: آری!گفت: این سماور را بردار ببر و از روی آن سماوری بساز و بیاور. برچسب ها: امیرکبیر - اصفهان - چهل ستون - سرگذشت - فرماندار - استاد - فرماندار اصفهان |
آخرین اخبار سرویس: |