امروز با سعدی: چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشیتو بیا کز اولِ شب درِ صبح باز باشد عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستتبه کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویتکه محب صادق آن است که پاکباز باشد به کرشمهٔ عنایت نگهی به سوی ما کنکه دعای دردمندان ز سرِ نیاز باشد سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشمبه کدام دوست گویم که محل راز باشد چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشیتو صنم نمی گذاری که مرا نماز باشد نه چنین حساب کردم چو تو دوست می گرفتمکه ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشد دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدیکه شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران برچسب ها: نماز - باشی - دوست - بازبینی - کبوتر - عنایت - کوتاه |
آخرین اخبار سرویس: |