کشف گل آقا در ساختمان نخست وزیری!روزی روزگاری، یکی بود، یکی نبود، یک «مجلّه توفیق»ی بود و یک «گردن شکسته»ای که بعد فهمیدم اسم مستعارش(!) کیومرث صابری است. تومنی صنّار نه، - روزی روزگاری، یکی بود، یکی نبود، یک مجلّه توفیق ی بود و یک گردن شکسته ای که بعد فهمیدم اسم مستعارش(!) کیومرث صابری است. تومنی صنّار نه، صد دینار، اخلاقش با تو فرق می کرد. طنز می نوشت به این هوا! و آدم ها را می خنداند به این اندازه! تو چه جور تشابه اسمی یی با او داری که به قول عوام النّاس، ذرّه ای به او نکشیده ای؟ گفت: گفتی آن خدابیامرز، کی ها را می خنداند؟ گفتم: گفتم آدم ها را . جلال رفیع روزنامه اطلاعات* سعید گلاب شهید شد. درهمان اوایل دهه شصت. او سوِّمین فصل وصل بود. فصل پیوند میان من و کیومرث صابری. سال 58 با سعید در تحریریه کیهان بودیم. همان سالی بود که طوق رحمت سردبیری و یوغ زحمت خردبیری(!) را همکاران قدیم و جدید تحریریه و مدیر مؤسسه و انجمن اسلامی با همه اختلافات قبلی، متفق الرأی گلوبند و گردن آویز بنده فرموده بودند. ذکرخیر صابری را (که هنوز گل آقا نشده بود) معمولاً از زبان سعید می شنیدم. او و همسرش پیش از انقلاب شاگردان کلاس صابری بودند. و نیز جهانشاه ناصر ؛ که او نیز همکلاسی قدیمی و صمیمی سعید و دوست همکار و غمخوار ما در تحریریه کیهان بود و در آن فضای پنجاه و هشتی که هنوز پنجاه و هفتی بل برچسب ها: صابری - توفیق - روزی - گردن - همان - سعید - ساختمان |
آخرین اخبار سرویس: |