درباره فلسفه و سیر تاریخی عشقدر عشق فداکاری و خویش هیچ انگاری در برابر محبوب نهفته است و این تنها در شرایطی می تواند رخ دهد که برای یار در مرتبه نخست شان انسانی قایل شویم. - تا زمانی که زن بخشی از اموال شخصی، ضعیفه،کنیز و. تعریف می شد یا خون بس و غنیمت، ویا برای تداوم نسل، طبعا عشق ورزی و هیچ شدن در برابر چنین وجودی نمی توانست واجد معنی باشد. عصر ایران؛ دکتر احسان اقبال سعید - آدمی می خواند و درمی یابد یا بی تفاوت به سان عابر، شان زائری خویش در جهان را فرومی نهد که دل خوش سیری چند؟ و می خواهد تنها خریدار بی عنایت مقابل ویترینها و نیز برده دار خوش نوا و باریک میان عصر تازه باشد و بجای آدمان سیاه خود اسیر روند و روال ها و البته مصنوع دست خویش باشد. نه می پرسد و نه می خواهد امکان فراتر را مزه کند که انگار در عصر گریبان و فغان مجال نیست و گاه باید خویش را در ترازوی تاریخ به محک و قیمت نهاد تا یوسوفی مگر ببری و به غفلت نخوری . هیچ کس نمی داند و درنمی یابد. عصر تازه فصل سنجه ی تمام آدم و باور واحساسش در ترازوست و مزنه ی تیمچه انگار تلخ و گس اما ناگزیر و حقیقی بیشتر آدمی را می برازد تا رفتن و جستن و نیز طمع در تماشای صبح گاهان بستن. در نخستین کلمات از زائری و مسافری و نیز عابری در جهان گفتم و اینان خود پل صراط عاشقی اند و تنگه احد چگونه گزیدن و دگر تعبیر نمودن، آدم برچسب ها: برابر - تاریخ - فداکاری - تاریخی - خون بس - تفاوت - تداوم |
آخرین اخبار سرویس: |