با سعدی در گلستان : گه به خون ریختنم برخیزند / گه به بد خواستنم بنشینند (+صدا)بخشایِشِ الهی گم شده ای را در مَناهی، چراغِ توفیق فرا راه داشت تا به حلقهٔ اهلِ تحقیق در آمد. به یُمنِ قدمِ درویشان و صدقِ نَفَسِ ایشان ذَمائمِ اخلاقش به حَمائد مبدّل گشت. - عصر ایران ــ بخشایِشِ الهی گم شده ای را در مَناهی، چراغِ توفیق فرا راه داشت تا به حلقهٔ اهلِ تحقیق در آمد. به یُمنِ قدمِ درویشان و صدقِ نَفَسِ ایشان ذَمائمِ اخلاقش به حَمائد مبدّل گشت. دست از هوا و هوس کوتاه کرده و زبانِ طاعنان در حقِ او همچنان دراز، که بر قاعدهٔ اوّل است و زهد و طاعتش نامُعَوَّل. به عذر و توبه توان رستن از عذابِ خدایولیک می نتوان از زبانِ مردم رَست طاقت جورِ زبان ها نیاورد و شکایت پیشِ پیرِ طریقت برد. جوابش داد که: شکرِ این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت؟! چند گویی که بد اندیش و حسودعیب جویانِ منِ مسکینند؟ گه به خون ریختنم برخیزندگه به بد خواستنم بنشینند نیک باشی و بدت گوید خلقبه که بد باشی و نیکت بینند لیکن مرا -که حُسنِ ظَنِّ همگنان در حقّ من به کمال است و من در عینِ نقصان- روا باشد اندیشه بردن و تیمار خوردن. اِنّی لَمُسْتَتِرٌ مِنْ عَیْنِ جیرانیوَ اللهُ یَعْلَمُ إِسْرارِی وَ إِعْلانی در بسته به روی خود ز مردم برچسب ها: درویشان - زبان - گم شده - تحقیق - ایشان - توفیق - در گلستان |
آخرین اخبار سرویس: |