خدا در تاریکی هم می بیند...آقای وزیر!بر دیوار دیگر چیزی جز یک فرمان نبود: «همه برابرند، اما بعضی برابرترند. » - به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، خدا بگویم چه کند با جورج اورول وقتی که خسته از پاکسازی های خشونت آمیز دوران ژوزف استالین، خشمگین بود و نشست پای نوشتن رمانی که بسیار حرف از بسیاری چیزها داشت و همه چیز به یک تبعیض همیشگی ختم می شد. و خدا بگویم چه کند با همکارم را وقتی گزارش تبعیض در خاموشی های برق را نوشت. بسیار تلاش کردم تا باور نکنم. آخر مگر می شود جایی خاموشی صفر باشد و در جایی دیگر، مردمی زیر سیطره ی فراموشی، هر لحظه در تاریکی و خاموشی بگذرانند؟ *** برق را قطع کنید. بگذارید تاریکی همه جا را بگیرد. اما نه، صبر کنید! اینجا شمال شهر است؛ چراغ های استخرها و آبگرم کن های ویلاهای اعیانی باید روشن بمانند. جنوب شهر؟ خب. آنها که عادت کرده اند! چه سرنوشت تلخی است که جورج اورول آن روزها مزرعه حیوانات را نوشت و فکر کرد این یک افسانه است. اما امروز، در گوشه ای از همین جغرافیا، گویی داستان را از نو می نویسیم. *** در شمال و مرکز پایتخت، برج ها و ویلاها غرق در نورند. استخرها می درخشند، سیستم های تهویه بی وقفه کار می کنند و چراغ های حیاط ها حتی وقتی کسی خانه نیست روشن می ماند. برچسب ها: خاموشی - تاریکی - خاموشی های برق - تبعیض - گزارش - دیگر - آن روزها |
آخرین اخبار سرویس: |