مطالب مرتبط:
ماجرای ملاقات علیرضا افتخاری و دلکش: به من گفت عکس مان کنار هم روی جلد مجله باشد
روایت علیرضا افتخاری از بلایی که احمدی نژاد سرش آورد
دانلود آواز باشکوه اگر گم کرده ام خود را مرا در گریه پیدا کن از علیرضا قربانی
علیرضا افتخاری: از دست محمود احمدی نژاد ناراحتم او مرا از زندگی ساقط کرد
روایت علیرضا افتخاری از بلایی که احمدی نژاد سرش آورد/ویدیو
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 13 اردیبهشت 1404 ساعت 07:502025-05-03سياسي

علیرضا تنها مُهر گذرنامه اش مُهر کربلا بود


بندر هنوز در شوک است؛ جایی که «علیرضا سمیعی» و بسیاری دیگر رفتند، بی آن که فرصتی برای بازگشت داشته باشند.

- بندر هنوز در شوک است؛ جایی که علیرضا سمیعی و بسیاری دیگر رفتند، بی آن که فرصتی برای بازگشت داشته باشند.

مجله مهر - مریم علی بابایی: باد، بوی دریا را با خودش می آورد؛ بوی نم، بوی زنگ زدگی، بوی اضطرابی که هنوز مثل مه نازک روی بندر جا خوش کرده.

آفتاب، بی تفاوت و آرام، بر پوست خیس موج هایی می تابد که انگار رازی در دل دارند؛ رازی تلخ، خفه و ناگفته.

همه چیز، در نگاه اول، عادی ست، قایق ها مثل همیشه کنار هم آرمیده اند، طناب ها هنوز با همان گره های سفت و قدیمی، به میله ها چنگ انداخته اند و صدای مرغ های دریایی، در هوا چرخ می زند اما کمی آن طرف تر، جایی نزدیک دیواره بتنی سکوهای بارگیری، روی پله های سیمانیِ اسکله، ردّ جای پاهایی هست که انگار ناتمام مانده اند.

یکی انگار تا لبه رفته و برگشته، دیگری نه.

میان انبوه جرثقیل های بلند و کشتی های باری عظیم الجثه، که حالا مثل شاهدهای خاموش به آب خیره مانده اند، آن ردها چیزی بیش از یک رد پا هستند و نشانی از آدم هایی که رفتن شان قطعی شد اما بازگشت شان هرگز.

فضای شهر را اینگونه تصور می کنم انگار پیرمردی که همیشه بساط چای اش را کنار دریا می انداخت، امروز نیامده.


برچسب ها: علیرضا - بازگشت - بندر - سمیعی - دریا - رازی - دیگر
آخرین اخبار سرویس:

علیرضا تنها مُهر گذرنامه اش مُهر کربلا بود

علیرضا تنها مُهر گذرنامه اش مُهر کربلا بود