امروز با صائب: دست از جهان نشسته مکن آرزوی عشقزین باده، رنگ کوه بدخشان سبو گرفت گلرنگ گشت تیغ شهادت ز زخم مااین آب از صفای گهر رنگ جو گرفت بر روی آفتاب چو شبنم گشاد چشمهر پاک گوهری که دل از رنگ و بو گرفت ته جرعه اش به صبح قیامت شفق دهدجامی که دیده از لب میگون او گرفت گوهر حدیث پاکی دامان او شنیداز شرم، هر دو دست صدف را به رو گرفت از شیر مادرست به من می حلالترزین لقمه غمی که مرا در گلو گرفت دست فلک کجا به گریبان من رسد؟از شش جهت چنین که مرا غم فرو گرفت جز خون شدن، امید نجاتم نمانده استاز بس دل مرا به میان آرزو گرفت دست دعای خلق بود پشتیبان عمرزان خم به پای ماند که دست سبو گرفت دست از جهان نشسته مکن آرزوی عشقکاین نیست دامنی که توان بی وضو گرفت صائب ز ناز دایه بی مهر فارغ است برچسب ها: آرزو - جهان - گوهر - رنگ و بو - بدخشان - گوهری - آفتاب |
آخرین اخبار سرویس: |