آواز مردممشکل قدرت این زمان آن است که اگرچه از اقتدار لازم برای امر به سکوت برخوردار نیست، اما در هراس از آواز مردم که از هر فراز و فرودش اشباح رنجور و سیه، - محمدرضا تاجیک استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی برای جماران نوشت: یک جغد، آدم هایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد، اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرومی ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او، بارها و بارها تاج های شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او، همیشه آوازهایی درباره ی دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدم ها، با این آواز کمی بلرزد. روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدم ها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری. قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند. سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است. جغد گفت: خدایا! آدم هایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند. برچسب ها: آواز - دانشگاه شهید بهشتی - محمدرضا تاجیک - دیوار - علوم سیاسی - شهید بهشتی - ناپایداری |
آخرین اخبار سرویس: |