آقای پزشکیان! می آیید بریم دوسیخ جگر بخوریم؟آقای پزشکیان! مرحوم هاشمی خاطره جگرکی رفتن را کامل ننوشت، شما کامل بنویسید. من مرده و شما زنده. یکی از بهترین یادگارهایی که به جا خواهید گذاشت همین خواهد بود. - چنین دعوتی را سال قبل تقریبا همین روزها از شهیدرییسی کردم. خیلی ها در فضای مجازی استقبال کردند اما به گمانم اصلا قصه به گوش آن مرحوم نرسید. کلا اطرافیان او حصاری کشیده بودند دورش به ضخامت دیوار چین. جوری که از بیرون هیچ صدایی به دفترش نمی رسید. راستش خوش بین نیستم که ان دیوار چین الان خراب شده باشد، مگر اینکه خلافش ثابت شود! در خاطرات 24 بهمن 64 مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی نوشته که آن روز اهواز بوده و برای رفع خستگی با لباس شخصی با چند نفر رفته مغازه جگرکی و چند سیخ جگر خورده اند. شما هم حاضرید یک روز عصر یا شب با هم به یک جگرکی برویم؟ مکانش هم فرق نمی کند. چه خیابان شاهپورسابق، چه نفرآباد شهرری، چه محله جوزستان نیاوران، چه در خاک سفید تهرانپارس یا بالای دره فرحزاد. توی مغازه چشمتان به سیخ جگر باشد که نسوزید و گوش تان را بدهید به مردمی که در برهوت ناترازی ملی، پناه آورده اند به جگر و قلوه و خوشگوشت و. اگر دیدید مشتری ها کاملا توی خودشان هستند و در ابتدا، شما را نشناختند اصلا تعجب نکنید. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |