ناگفته های جنگ به روایت یک رزمنده دفاع مقدس/ سرباز شلیک کرد اما فشنگ او تمام شده بود/ ما را اسیر کردند اما تیر خلاص را به آن دو نفر دیگر زدند و شهیدشان کردندچند روز بعد از بازگشت به ایران، به مرکز تربیت معلم شهید مطهری رفتم. عکس های شهدا از جمله شهید یدالله حسینی در آنجا دیدم و از دوستان شنیدم که بعد از عملیات کربلای 5 پیکر مطهر این شهید به وطن بازگشته بود. - ناگفته های جنگ به روایت یک رزمنده دفاع مقدس/ سرباز شلیک کرد اما فشنگ او تمام شده بود/ ما را اسیر کردند اما تیر خلاص را به آن دو نفر دیگر زدند و شهیدشان کردند چند روز بعد از بازگشت به ایران، به مرکز تربیت معلم شهید مطهری رفتم. عکس های شهدا از جمله شهید یدالله حسینی در آنجا دیدم و از دوستان شنیدم که بعد از عملیات کربلای 5 پیکر مطهر این شهید به وطن بازگشته بود. رزمنده ای که در کربلای 4 اسیر شد و شاهد شهادت هم رزمانش بود، گفت: یک سرباز بعثی که چهره ای کریه داشت، به طرفمان آمد؛ او قصد کشتن ما را داشت و اسلحه خود را به طرف ما نشانه گرفت. به گزارش فارس، اوایل پاییز 1365 که عازم جبهه شدم، ما را به گتوند در استان خوزستان بردند و در یک سد بزرگ آموزش غواصی دیدیم. چند روز مانده به عملیات کربلای 4، دیدم چند نفر از دانشجویان مرکز تربیت معلم شهید مطهری شیراز به گردان ما آمدند. آنها همکلاسی های من از جمله حمیدرضا ادراکی و سید یدالله حسینی و حمیدرضا صنعتی بودند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |