خدایا! گره از زبانم باز کن تا بفهمند چه می گویمگفتگوی خدا با موسی مقطع است، جملات صریح کوتاه، درخواستهای ساده و در عین حال مهم، سرعت ذهن و نوع نگرش عمل گرایانه موسی را نشان می دهد که در پذیرش آنچه امر شده شکی ندارد. - گفتگوی خدا با موسی مقطع است، جملات صریح کوتاه، درخواستهای ساده و در عین حال مهم، سرعت ذهن و نوع نگرش عمل گرایانه موسی را نشان می دهد که در پذیرش آنچه امر شده شکی ندارد. خبرگزاری مهر ، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَی (طه 36) ای موسی خواسته ات به تو داده شد (آنچه را خواستی به تو دادم: سینه ات را گشاده نمودم، کارت را آسان کردم، گره را از زبانت برداشتم و هارون را یاورت گردانیدم) موسی، با عصای چوبی در میانه تاریکی بیابان ایستاده بود و از عظمت آنچه شنیده و دیده بود می لرزید. تجربه وحی تجربه سهمگینی است، جسم و روحش را پرکرده بود. سراپا گوش بود و منتظر، که باز صدا از میانه نور و درخت برخاست: -: به سوی فرعون برو، سرکشی کرده است! فرعون؟ موسی در کاخ او بزرگ شده بود، جلال و شکوه و در عین حال خشونت و غرور او را خوب می شناخت. به سوی او برود؟ او را از سرکشی بازدارد؟ فرعون را؟ آن وقت که از مصر گریخته بود پرورده دربار بود و از ترس جانش گریخته بود، حالا که برمی گردد چوپانی بیابانگرد است، چطور نزد فرعونی که خود را خدا می خواند برود؟ چطور او را به فروتن برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |