نیما ترا چشم به راه است»؛ راز « لادبن» و «ری را» در شعر نیماییدی ماه سرد و زمستان 1338 بود که آفتاب نیما یوشیج غروب کرد و همچنان چشم به راه نیماپژوهانی است تا گره از رازهای اشعارش بازکنند. - نیما ترا چشم به راه است ؛ راز لادبن و ری را در شعر نیمایی ساری- دی ماه سرد و زمستان 1338 بود که آفتاب نیما یوشیج غروب کرد و همچنان چشم به راه نیماپژوهانی است تا گره از رازهای اشعارش بازکنند. خبرگزاری مهر ، گروه استان ها: دی ماه زمستان 1338 یادبود غروب پدر شعر نو ایران است و با گذشت سال ها از آن غروب غم انگیز همچنان نیما همانند شعرهایش رازگون باقی مانده است. نگاهی به شعرها و دست نوشته های نیما نشان می دهد که وی عاشق و شیدای دیارش مازندران و لاویج بود. اهل حزب بازی نبود و در شعرهایش حامی طبقه ضعیف و فقرا بوده است. از این رو بود که از زندگی بورژوازی مادری اش فاصله می گیرد و سال ها در خانه ای کوچک در یکی از خیابان های تهران زندگی می کند و بعدها به یوش می آید. نامش علی نوری اسفندیاری و متخلص به نیما بود و بعدها نام پدر شعر نو را بر وی می نهند. نیما در یک شب سرد زمستانی براثر بیماری ذات الریه جان به جان آفرین تسلیم می کند و پسرش شراگیم می گوید: خانه جلال (آل احمد) نزدیک بود و وقتی دم درب خانه اش رفتم و حال مرا دید، عبایی که بر دوش داشت بردوشم انداخت. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |