مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 7 آذر 1403 ساعت 11:402024-11-27سياسي

روزی که جگر مجید سوخت


«جگرم می سوزه، هلاکم از تشنگی.

» روی دستش را که جای زخم سوختگی از عملیات چذابه بود را خاراند: «تمام پوست تنم می سوزه.

- به عکس شهید روبرویش نگاه کرد: جگرم می سوزه، هلاکم از تشنگی.

روی دستش را که جای زخم سوختگی از عملیات چذابه بود را خاراند: تمام پوست تنم می سوزه.

بی سیم رابرداشت.

به جانشین حاج احمد کاظمی بی سیم زد: نیروهای خط شکن تشنه اند، آماده اند.

سربند سبز رنگ یا حسین را محکم روی پیشانی اش بست.

به گزارش ایسنا، متن پیش رو روایتی از زندگی و شهادت فرمانده تیپ لشکر 25کربلا شهید مجید کبیرزاده نجف آبادی است که در جام جم منتشر شده است: عصر روز 16 شهریور سال 40 بود.

گرمای تابستان هنوز جان داشت.

محترم، قنداق نوزاد تازه متولد شده را گذاشت وسط اتاق.

بچه یک روز توی تب می سوخت.

محترم بِسْمِ ا.

النُّورِ را خواند.

چاقوی دسته عاجی را باز کرد.

دور قنداق بچه با چاقو خط کشید.

قنبرعلی در چوبی اتاق را باز کرد: خمیر آماده کردی؟ محترم تکه خمیر نان را شکل تن آدم درآورد؛ دور سر مجید چرخاند.

خمیر را داد دست قنبرعلی: بنداز تو آتیش بلکه تب بچه بیاد پایین.

گونه های مجید یک روزه توی تب قرمز شده بود.

چشمانش باز نمی شد.

محترم شیر دوشید.

ریخت تو حلق بچه.

دست و پای بچه یک روزه را پاشویه داد.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

روزی که جگر مجید سوخت

روزی که جگر مجید سوخت