در اتاق های بازجویی کا. گ. ب چه خبر بود؟!آخر سر با نوک چکمه به جان استخوان های پایم افتاد سرانجام به زبان آذربایجانی و همراه با دشنام های رکیک گفت که تو به ما دروغ گفتی و ما را گول زدی، - آخر سر با نوک چکمه به جان استخوان های پایم افتاد سرانجام به زبان آذربایجانی و همراه با دشنام های رکیک گفت که تو به ما دروغ گفتی و ما را گول زدی، حقیقت را به ما نگفتی تو و تمام دوستان تو جاسوس ایران و آمریکا هستید و با نقشه و برنامه به شوروی آمده اید تا کارخانه ها و مراکز نظامی ما را منهدم کنید! کتاب درماگادان کسی پیر نمی شود به قلم اتابک فتح الله زاده، در رابطه با زندگی دکتر عطالله صفوی در اردوگاه های کار اجباری شوروی است. به گزارش انتخاب، این کتاب توسط نشر ثالث منتشر شده است. بازگشت به زندان کاگ ب روزی مرا برای کار نبردند. عده ای حدس زدند که ممکن است مرا بـه ایران برگردانند. دروازه اردوگاه باز شد و دیدیم که اتومبیل کلاغ سیاه منتظر است مرا به سرعت سوار اتومبیل کردند و بردند. پس از مدتی اتومبیل ایستاد و در آن باز شد و باز خود را جلوی در آهنین کاگ ب دیدم. رنگ از صورتم پرید شوکه شدم چرا باز مرا به اینجا آورده اند؟ خدایا چـه شـده است؟ اما چیزی دستگیرم نشد. از 6 اکتبر 1948 تا 6 آوریل 1948 در زندان مجرد کاگ ب عشق آباد بودم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |