قصە گنج و رنج صیادان کردستانیاینجا ساحل ندارد، خبری هم از لنج و بادبان های برافراشته بر جهاز دریا نیست، اینجا کردستان است، استانی که نه دریا دارد و نه ساحل و تا چشم کار می کند کوهستان است و کوهستان! اما قصه صید و رنج را سال های درازی است که با خود دارد. - ایسنا/کردستان اینجا ساحل ندارد، خبری هم از لنج و بادبان های برافراشته بر جهاز دریا نیست، اینجا کردستان است، استانی که نه دریا دارد و نه ساحل و تا چشم کار می کند کوهستان است و کوهستان! اما قصه صید و رنج را سال های درازی است که با خود دارد. از آغاز پاییز تا پایان زمستان فصل کاری صیادان کردستان نیز شروع می شود، از پنج عصر به قصد صید ماهی به دل دریاچه ها و سدها می زنند و برای ماهی ها تور پهن می کنند تا ساعت هشت صبح روز بعد، مردان تلاشگری که خستگی برایشان بی معنی است. عقربه های ساعت که دوان دوان به سمت دم دمای غروب حرکت می کند، خبر از آغاز یک شب سخت و پرچالش را برای صیادان دارد، کم کم سرخی آسمان هنگامه غروب جای خود را به سیاهی شب می دهد و زمان، زمان صید ماهی است. همه چیز آرام و بی سر و صداست، پرنده هم در این حوالی پر نمی زند، هوای سرد پاییزی هم این وسط خودی به صیادان نشان می دهد و سوز سرما به جان و تن آدمی می نشیند، زمان زمان حرکت است، صدای موتور قایق و همهمه صیادان سکوت شب را برای مدت کوتاهی در هم می شکند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |