پسرم را سربریدند، اما محکم ایستادم«شهادت پسرم را در خواب دیده بودم. از وقتی که عازم شده بود مدتی از او بی خبر بودم. یک روز تلفن زد و با ما صحبت کرد و توضیح داد عازم چذابه است و امکان نوشتن نامه یا تماس تلفنی نیست. - شهادت پسرم را در خواب دیده بودم. از وقتی که عازم شده بود مدتی از او بی خبر بودم. یک روز تلفن زد و با ما صحبت کرد و توضیح داد عازم چذابه است و امکان نوشتن نامه یا تماس تلفنی نیست. مدتی بعد شبی خواب دیدم حسن با لباس خیس در حیاط ایستاده است. به او گفتم مادر چشم به راهت بودم. نکند فرار کرده ای؟ خندید و گفت: نه مادرجان من دیگر برای همیشه آمده ام. به گزارش ایسنا، آنچه می خوانید گفت وگوی روزنامه جوان با مادر شهیدحسن حجاریان پیرامون فرزند شهیدش و فعالیت های جهادی که انجام می داد است: زهراجعفرآقایی مادر شهید حسن حجاریان علاوه بر اینکه مادر شهید است و پیکر فرزندش 34 سال مفقود بود، سراسر زندگی خودش را وقف پشتیبانی از جبهه و کارهای جهادی کرده بود. او که قبل از شهادت حسن در پشتیبانی از جبهه ها فعال بود، بعد از شهادت فرزندش تصمیم می گیرد تمام قد خود را وقف دفاع مقدس کند. به همراه تعداد دیگری از خانم ها گروهی را راه اندازی می کنند و خبر شهادت رزمندگان را به مادرانشان می رسانند و حتی همراه آن ها به معراج شهدا می روند تا مگر تسلی خاطری برای این مادران داغدار باشند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |