بی صبرانه منتظر شهادت بودشهادت من خیلی زود اتفاق می افتد. من جمعیت تشییع پیکرم و جنازه خودم را دیده ام. بعد شروع کرد به صحبت و همه توصیه هایش مانند وصیت بود. شهادت برای او یقین شده بود. - او از تربیت بچه ها گفت. از پرورش مکتبی و امام حسینی شان. از اینکه با نگاه دینی و مکتبی اهل بیت (ع) رشد پیدا کنند. او گفت: بعد از شهادت من توکلت به خدا باشد. گفتم من بدون شما نمی توانم. مهدی به من آرامش داد و گفت من کی هستم خانم! تو خدا را داری! توکلت به خدا باشد. تو دعا کن که من با شهادت بروم. مرگ حق است، اما من آرزو دارم با شهادت به دیدار خدا بروم. به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، متن پیش رو گفت وگوی جوان با همسر شهید فراجا سرگرد مهدی یزدی است که در ادامه می توانید بخوانید: پنج روز قبل از شهادتش ما را به گلستان شهدا برد. می گفت من اینجا خیلی آرامش می گیرم. نگاه به چهره آقامهدی انداختم، تمام صورتش غرق اشک شده بود. گفت نترس تو دعا کن من به آرزویم برسم. من خیلی از شهدا خواسته ام که مرا به آرزویم برسانند. این ها بخش هایی از صحبت های سرگرد شهید مهدی یزدی است. شهید مهدی یزدی در تاریخ 14 اردیبهشت 1402، حین انجام مأموریت مورد حمله شرور قرار گرفت و به شهادت رسید. در ادامه با فهیمه یزدی همسر شهید مهدی یزدی همراه شدیم تا این نوشتار تقدیمتان شود. برچسب ها: شهادت - مهدی - گلستان شهدا - مکتبی - آرامش - همسر شهید - آرزو |
آخرین اخبار سرویس: |