روایت نور؛ از ابتدا تا انتهای سفر عاشقی به کربلای ایرانبه گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ز. عین؛ نمیدونم تا حالا شده دلتون برای یه چیز پر بکشه یا نه؟! تا حالا شده که فکر کنید تو این لحظه باید جای دیگه ای باشید یا نه؟! اما برای من شده. - دانشجوی دانشگاه آزاد جاجرم از سفر راهیان نور و مشاهده یادمان های شهدای هشت سال دفاع مقدس می نویسد به گزارش سایت قطره و به نقل ازگروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ز. عین؛ نمیدونم تا حالا شده دلتون برای یه چیز پر بکشه یا نه؟! تا حالا شده که فکر کنید تو این لحظه باید جای دیگه ای باشید یا نه؟! اما برای من شده. از سه ماه قبل اعزام آرام و قرار نداشتم! می دانستم همسرم رضایت نمی دهد که دوباره راهی شلمچه شوم. بار ها و بار ها اصرارش کرده بودم و جوابش یک کلمه تلخ و گس مثل یک قهوه ناب بود که دلم را از جا می کند. نه! از پادرمیانی شهدا برای کسانی که دلشان آنجا، اما خانواده هایی که باور به شهدا نداشتند شده بود، شنیده بودم. وضعیت من هم چندان تفاوتی نداشت. من جانم را برای شهدا و راهشان میدادم و همسرم ذره ای به اینجور چیز ها معتقد نبود. آنقدر به شهدا غر زده بودم که الان با فکر به آن حرف ها هم عرق شرم بر پیشانی ام مینشیند. تمام حرفم این بود که مگر من چه فرقی دارم؟! نمی توانید مرا هم راهی کنید؟! کی پس برای من واسطه میشوید؟! از غر زدن به شهدا و اصرار به همسرم دست برداشته بودم، باورم شده بود که امس برچسب ها: دانشگاه - خبرگزاری - هشت سال دفاع مقدس - شهدا - کربلای ایران - دانشگاه آزاد - گزارش |
آخرین اخبار سرویس: |