تیراندازی 2 ساعت طول کشید اما طرف مقابل شلیک نمی کرد /به قول یکی از بچه ها دشمن خودی بودیکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف می کند: در ارتفاعات سورن بودیم که نیروهای ما شروع به تیراندازی کردند. بعد از 2 ساعت فهمیدم عراقی ها هیچ تیری شلیک نمی کنند. - یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف می کند: در ارتفاعات سورن بودیم که نیروهای ما شروع به تیراندازی کردند. بعد از 2 ساعت فهمیدم عراقی ها هیچ تیری شلیک نمی کنند. وقتی علت را جویا شدم فهمیدم تقصیر خودم بود. احمد مرادپور از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف می کند: در ارتفاعات سورن آب آشامیدنی خود را از برف ها تهیه می کردیم. یک روز به یکی از سربازان که اسمش عراقی بود گفتم برود و مقداری برف بیاورد تا چایی درست کنیم. به گزارش سایت قطره و به نقل ازفارس، سرباز عراقی رفت و چون دیر کرد، بیرون آمدم و او را صدا کردم: عراقی، عراقی! ناگهان صدای شلیک گلوله آغاز شد. من هم به داخل سنگر برگشتم و اسلحه ام را برداشتم. دقایقی بعد همه نیروهای ما به سوی عراقی ها شلیک می کردند؛ مثل زمانی که گشتی ها آن طرف ها پیدایشان می شد. این تیراندازی بیش از 2 ساعت به طول انجامید. احساس کردم که از طرف مقابل تیری شلیک نمی شود. دستور آتش بس دادم و صدای تیراندازی خاموش شد. دقایقی بعد سرباز عراقی در حالی که از سرما می لرزید به داخل سنگر آمد. برچسب ها: دوران دفاع مقدس - عراقی - تیراندازی - فرماندهان - دفاع مقدس - ارتفاعات - یکی از |
آخرین اخبار سرویس: |