مطالب مرتبط:
دانلود آهنگ با تو همکلام شدن بدی داره + ریمیکس از رضا کرمی تارا
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 22 بهمن 1402 ساعت 12:192024-02-11سياسي

تمام ارتشی ها، آن روز حس تحقیرآمیز بدی داشتند!


روز بخشیدن بحرین به آل خلیفه بود.

تمام ارتشی ها، آن روز حس تحقیرآمیز بدی داشتند.

شاید همه شان سرها را پایین انداخته بودند تا به چشم خود نبینند که جان و خون و زندگی شان را برای دفاع از مرز و خاکی کف دست گرفته اند که به اشارتی، - گروه زندگی-سمانه بهگام: کاوه همین طور که داشت بند هِلمِت نظامی اش را باز می کرد، رو به حسین گفت: سر دیپلم گرفتنشم همین ادا و اصولو در آوردی.

هی گفتی جوونه! غریبه! راهش تا میدون توپخونه دوره! نمی خوام با اراذل دهن به دهن بشه! با مدرک سیکل هم اداره فرهنگ معلم می گیره، چه واجبه حالا دیپلم؟! با همین حرفا زنت رو خونه نشین کردی دیگه.

  صدای زوزه سگ ها از دور در بیابان می پیچید ولی حیوانی پیدا نبود.

 حسین ته سیگار را پرت کرد روی زمین و زیر پوتینش فشرد.

نیم نگاهِ سریع و غیظ آلودی به کاوه انداخت.

 کاوه را خیلی وقت بود که می شناخت.

با هم رفت و آمد خانوادگی داشتند.

اولین باری که کاوه پایش به خانه شان باز شد، شب اول زندگی شان بود.

شب همان جشن عروسی ای که نداشتند.

کاوه درِ آهنی خانه کوچکی را که طبق آدرسِ در دستش چند کوچه پایین تر از میدان شوش بود کوبید.

ساعت نه و نیم شب بود و کوچه ها در قرُق حکومت نظامی.

صدای دمپایی هایی از حیاط بلند شد که سبک و موزون و مشتاق به سمت در می آمدند.


برچسب ها: زندگی - خانوادگی - حسین - ته سیگار - آل خلیفه - همه شان - بخشیدن
آخرین اخبار سرویس:

تمام ارتشی ها، آن روز حس تحقیرآمیز بدی داشتند!

تمام ارتشی ها، آن روز حس تحقیرآمیز بدی داشتند!