بابی که به نام «جواد» است و بیتی که به اسم «رضا»ستقصه این باب، سر دراز دارد. بابی که به نام «جواد» است و بیتی که به اسم «رضا»ست. «وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا». - خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: فکر کن از دنیا بریده باشی؛ فکر کن به هر دری که زدی بسته بود؛ فکر کن تو ماندی و دست هایی خالی که به هیچ دستاویزی بند نیست؛ فکر کن که یک بغض عین خوره افتاده باشد به جانت و دریغ از یک مَحرم برای بیرون دادن اش؛ فکر کن که بی چاره ی بی چاره شده ای؛ آن وقت کجا می روی؟ سراغ که را می گیری تا دستِ ردش را به سینه ات نکوبد و افتاده تر نشوی؟ درِ کدام خانه را می کوبی تا بی منت گره از کوری مشکل ات بگشاید؟ و در حیاط کدام آستان، بست می نشینی به امیدِ گرفتنِ حاجت؟ فکر نکن. بیا. فقط بیا و به پاهای حیران ات اجازه بده خودشان مسیر مملکت عشق را پیدا کنند. با من بیا تا از خیابان بلند شهید اندرزگو تو را به جایی ببرم که هیچ کس تا به حال، از آن، شرمنده و دل شکسته و دست خالی بیرون نیامده. بیا تا به چشم های اشکی ات، نوری را نشان بدهم که پس از دیدن اش، سیاهی و تلخی در مردمک هایت جایی نخواهند داشت. به نام نامی حضرت جواد علیه السلام باید از میان ازدحام آدم ها رد شویم؛ همان هایی که مثل من و تو، اما از هزار جغرافیا، با هواپیما و قطار و اتوبوس و سواری، این تنِ خسته و روح درمانده شان را آورده اند اینجا تا غلامِ خانه زاد سل برچسب ها: چاره - خبرگزاری - اندرزگو - فقط بیا - خیابان - بیرون - حیران |
آخرین اخبار سرویس: |