مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 6 دی 1402 ساعت 09:452023-12-27اجتماعي

اشک هایش فقط یک تکان تا سرازیر شدن فاصله داشت/دستی که برای آخرین بار گرفته شد


حمیده خبر را که شنید فقط بُهت کرد صدای حامد باز هم در گوشش زمزمه شد «مادرجان باید قول دهی که اگر شهید و زخمی شدم و یا حتی برنگشتم، اجازه ندهی کسی اشک هایت را ببیند چرا که دشمن دل شاد می شود» .

- ایسنا/آذربایجان شرقی حمیده خبر را که شنید فقط بُهت کرد صدای حامد باز هم در گوشش زمزمه شد مادرجان باید قول دهی که اگر شهید و زخمی شدم و یا حتی برنگشتم، اجازه ندهی کسی اشک هایت را ببیند چرا که دشمن دل شاد می شود .

چشم هایش کاسه خون بود و اشک هایش فقط یک تکان تا سرازیرشدن فاصله داشت، اجازه نمی داد قطرات اشکی که در کاسه ی خون جمع شده بودند فرو ریزند انگار که صدای حامد پیچیده بود در گوشش که داشت برایش از صبر مادرش زینب(س) می گفت.

به مناسبت روز تکریم مادران و همسران شهدا دلم می خواست چند کلامی از سخنان گهربار مادران شهدا بنویسم؛ از خوبی حادثه، به نشست صمیمی دعوت شدم که برایم از همه ی نشست ها باارزش تر بود، مقابل در آسانسور با دو بانوی مهربان آشنا شدم مادران شهدای مدافع حرم حامد جوانی و اکبر زوار جنتی، به پای صحبت های آنها می نشینیم.

در ابتدا حمیده پادبان مادر شهید حامد جوانی با چهره ای خون گرم چند کلامی ما را میهمان این محفل می کند.

او با بیان اینکه حامد در روزهای زیبای پاییزی به ما امانت داده شد، می گوید: وقتی عزیزترینت پر می کشد تازه قدرش را می


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

اشک هایش فقط یک تکان تا سرازیر شدن فاصله داشت/دستی که برای آخرین بار گرفته شد

اشک هایش فقط یک تکان تا سرازیر شدن فاصله داشت/دستی که برای آخرین بار گرفته شد