مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 25 دی 1402 ساعت 14:002024-01-15سياسي

ماجرای جالب به دنیا آمدن فرزند شهید همت


باید همین امشب سر زده تشریف بیاری.

می دونی چرا؟ چون بابا خیلی کار داره.

اگه امشب نیایی، من توی منطقه نگران تو و مامانت هستم.

بیا و مردونگی کن و همین امشب تشریف فرمایی کن.

- باید همین امشب سر زده تشریف بیاری.

می دونی چرا؟ چون بابا خیلی کار داره.

اگه امشب نیایی، من توی منطقه نگران تو و مامانت هستم.

بیا و مردونگی کن و همین امشب تشریف فرمایی کن.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، جهان نیوز نوشت: زمستان سال 1362 بود و ما در اسلام آباد غرب زندگی می کردیم.

ابراهیم از تهران آمد.

قیافه اش خیلی خسته به نظر می رسید.

معلوم بود چند شبه که استراحت نکرده، این را از چشم های قرمزش فهمیدم.

با این همه، آن شب دست مرا گرفت و گفت: بشین و از جات بلند نشو.

امشب نوبت منه و باید از خجالتت در بیام.

آن زمان مصطفی را باردار بودم.

خواستم بگویم که تو خسته ای، بنشین تا خستگی ات در آید که مهلت نداد و از جایش بلند شد.

سفره را انداخت، غذا را کشید و آورد، غذای مهدی را داد و بعد از اینکه سفره را جمع کرد و برد، دوتا چای هم ریخت و خوردیم بعد رفت و رختخواب را انداخت و شروع کرد با بچه حرف زدن، می گفت: بابایی، اگه پسر خوب و حرف گوش کنی باشی.

باید همین امشب سر زده تشریف بیاری.

می دونی چرا؟ چون بابا خیلی کار داره.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

ماجرای جالب به دنیا آمدن فرزند شهید همت

ماجرای جالب به دنیا آمدن فرزند شهید همت