پارتیزانی که از دیکتاتورها نمی ترسیدخبرنگار آلمانی چشم های آبی اش را با تعجب به وزوایی دوخت: متاسفم که این را می گویم اما شما قوانین بین المللی را زیرپا گذاشتید. آخر چرا وارد سفارت آمریکا شدید؟ مگر نمی دانستید کاردارها و دیپلمات ها مصونیت دیپلماتیک دارند؟! وزوایی، مطمئن و با خیالی تخت، انگار که اتفاقی نیفتاده، به دوربین خیره شد: ما هم با قوانین و شئون دیپلماتیک دنیا آشنایی داریم، ما هم می دانیم که دیپلمات ها در کشورهای خارجی مصونیت دارند. از این ها گذشته، قوانین دین ما، اسلام، هم به ما توصیه می کند با میهمان به درستی برخورد کنیم، اما متاسفم که بگویم اینجا نه سفارتخانه بود و این ها هم نه کاردار و دیپلمات. در جست و جوی حقیقت خبرنگار دستش را زیر چانه اش گذاشت و مشتاقانه پرسید: اما چطور؟ وزوایی با صلابت ادامه داد: شاید برای شما باور کردنی نباشد، اما ما بعد از گذشت چند ماه از انقلاب، فهمیدیم که سرنخ بسیاری از توطئه ها اینجاست. ما ایمان پیدا کردیم که درگیری های کردستان، گنبد، بلوچستان و خیابان های تهران از این جا خط می گیرند. همین جا توضیح بدهم که ما با دولت ایران کاری نداریم. خط ما از خط دولت آقای بازرگان جداست. ما تعدادی دانشجو هستیم که برحسب احساس وظیفه دینی، برای خشکاندن توطئه آمدیم و سفارت آمریکا را تصرف کردیم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |