جواب خاص بسیجی های اسیر به بعثی هازمستان سال 1364 بود. دشمن بعد از چند سال، هوس کرده بود که برایمان مراسم صبحگاهی بگذارد. بچه ها در مقابل کار آنها در آمدند و گفتند: بسیجی هستیم ما مراسم ها و تشریفات این طوری نداریم ما این کارها را بلد نیستیم! - زمستان سال 1364 بود. دشمن بعد از چند سال، هوس کرده بود که برایمان مراسم صبحگاهی بگذارد. بچه ها در مقابل کار آنها در آمدند و گفتند: بسیجی هستیم ما مراسم ها و تشریفات این طوری نداریم ما این کارها را بلد نیستیم! به گزارش ایسنا، غلامحسین کهن از آزادگان دوران دفاع مقدس است که کتاب او با عنوان اردوگاه عنبر به چاپ رسیده است. این آزاده در بخشی از این کتاب روایت کرده است: چهارمین روز بهمن ماه سال 1362 بود، اردوگاه عنبر 8 ، ساعت چهار بعد از ظهر، شاهد جنب و جوش بی سابقه عراقی ها بود؛ سربازان عراقی با سروصدا و به دستور افسرها به این سو و آن سو می دویدند تا دستورها را اجرا کنند. اتومبیل رنجرور آخرین مدل که آرم تلویزیون عراق برروی در آن نقش بسته بود، در حیاط اردوگاه و در کنار سیم خاردارها ترمز کرد. میز بزرگی وسط محوطه اردوگاه جاخوش کرد. بعد چند عدد صندلی دور تا دور آن را محاصره کرد. از داخل ماشین یک وسیله دیگر کنار میز با چشمان شیشه ای اش میخکوب شد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |