اینجا مردان و زنانش سروقامت انداز پیرمردقامت خمیده، تا نوزاد خفته در گهواره، تا مادر گریان، تا دخترکان معجر بر سر کرده، تا پسرکان سربند بر پیشانی بسته،همه آمده اند، آمده اند تا شهدا را تا خورشید بدرقه کنند. - خبرگزاری فارس ـ حمیدرضا جلالی؛ به مهمانی دعوت شده ام، به مهمانی لاله ها، قرارمان همان وعده گاه همیشگی است، ـ میدان شهدا ـ همانجا که پرستوهای سفیدش لاله سرخ را در بر گرفته و گرداگردش به پرواز در آمده اند. اینجا لاله ها میزبانی می کنند و آمده اند با مشتی استخوان های پوسیده و تابوتی معطر به خاک جبهه ها تا به تن های خسته مان جانی تازه دهند. در میان بوی اسپند و عطر پیچیده از تابوت شهدای خوش نام، آمده ام تا روایت کنم از قدم های استوار، قدم های استوار جانبازی 70 درصد که چشمانش را داد تا چراغ راه این آب و خاک باشد. داودآبادی جانباز 70 درصدی است که چشمانش را در یکی از عملیات ها از دست داد، اما حافظ قرآن است، همرزمش می گوید: بعد از پایان جنگ من چشمان او شدم، چشمان او شدم تا در فراغ فرزند شهیدم قوت دیدگانم شود، هرگاه پیکر شهیدی را می آورند، ما می آییم تا غبار جبهه ها را دوای دردهایمان کنیم. اینجا آمده ام تا روایت کنم از چشمان کم سوی مادری گیسوان سپید، چروکیده صورت و دست و پا لرزان که کنار تابوت شهدا آرام زیر لب زمزمه می کرد: یوسف گم گشته باز آمد به کنعان. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |