ادیبستان «تابناک»؛ بیست و سوم«تابناک» در راستای اعتلای فرهنگ و ادبیات ایران به صورت هفتگی بخشی را به این مهم اختصاص داده است. در همین چارچوب در «ادیبستان»، بسته ادبی تابناک با مجموعه ای از شعر، - غزلی از وصال شیرازی داد چشمان تو در کشتن من دست به همفتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم هر یک ابروی تو کافی است پی کشتن منچه کنم با دو کماندار که پیوست به هم ؟ شیخ پیمانه شکن،توبه به ما تلقین کردآه از این توبه و پیمانه که بشکست به هم عقلم از کار جهان رو به پریشانی داشتزلف او باز شد و کار مرا بست به هم مرغ دل زیرک و آزادی از این دام محالکه خم گیسوی او بافته چون شست به هم دست بردم که کشم تیر غمش را از دلتیر دیگر زد و بردوخت دل و دست به هم هر دو ضد را به فسون جمع توان کرد وصالغیر آسودگی و عشق که ننشست به هم حکایت ادبی گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و پرسید حافظ در غزلی گفته است: بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشتو اندر آن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت اگر این بلبل خوش بوده است، پس چرا ناله های زار داشته ؟؟! اما از پاسخ هیچ یک از ادیبان راضی نشد. بنابراین نامه ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، وصال شیرازی نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |