تار و پودِ جاندر کلاس های قرآن که شرکت می کردم طرحم را مطرح کردم، کمی طلا داشتم، دستبند و النگو، آن ها را فروختم و برای 10 نفر دستگاه و تجهیزات تهیه کردم، ابتدا افراد راضی به ثبت نام نمی شدند چون می گفتند ما اینجا مشتری نداریم، - ایسنا/گلستان در کلاس های قرآن که شرکت می کردم طرحم را مطرح کردم، کمی طلا داشتم، دستبند و النگو، آن ها را فروختم و برای 10 نفر دستگاه و تجهیزات تهیه کردم، ابتدا افراد راضی به ثبت نام نمی شدند چون می گفتند ما اینجا مشتری نداریم، آموزش ببینیم که چه بشود؟ چند روزی است که به دنبال بانوان کارآفرین ترکمن هستم، روایت زندگی خیلی هایشان را خوانده ام از همتشان برای زنده نگه داشتن هنرهای اصیل ترکمن گرفته تا امرارِ معاش و گذران زندگی، در میان جست و جوها هنر پارچه بافی توجهم را جلب می کند؛ حالا در پی دستان توانمندی هستم که تار و پودهای پارچه را به هم می بافند. سرنخ را که میگیرم میرسم به شریفه گِری بانویی متولد 1368 در روستای گری آق قلا که لبخند دلنشین و صدای پُرهیجانش نشان از رنگی است که هنر به زندگی اش بخشیده، انگار رنگ ها را از پارچه ها وام گرفته است. خودش می گوید از زمانی که یادش می آید کار کرده اما پارچه بافی را 10 سالی می شود که به صورت جدی شروع کرده و آموزش می دهد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |