پا به پای زائران خورشید در مرز باشماقموکب های مسیر را یکی پس از دیگر رد می کنم تا به مرز نزدیک شوم تقریبا نیم ساعتی از مریوان تا باشماق فاصله داشتیم حوالی ساعت 3 بعد از ظهر بود که به باشماق رسیدیم، ماشین را همان حوالی در پارکینگ مخصوص زوار پارک کردیم و راهی محوطه اصلی یعنی همانجایی که خادمین اربعین بساط میزبانی چیده اند، می شوم. رقص پرچم های سرخ و سبز یا حسین و یا ابولفضل روی چوب ها و علم ها، به سوی موکب ها هدایتم می کند از دور سیاهی هایی به چشم می خورد … قدرت عزم سفرشان غیرقابل باور است، اما عشق خدمت به زوار امام حسین آنها را در این سوی مرز پابند کرده است. روایت موکب داری برای زوار سالار شهیدان روایت جذاب و شنیدنی است؛ شیرمردانی که دل در گروی سالار شهیدان دارند و برای زوارش هر آنچه از دستشان بر می آید، انجام می دهند. کتری چای زغالی برقرار است، قیافه اش برایم آشناست او را سال گذشته در همین ایام مشغول خدمت به زوار امام حسین در همین موکب دیده بودم، می گوید: عشق به امام حسین(ع) امسال هم او را از روستایشان برده رشه به لبه می رزد کشانده و الان 10 روزی است که در این موکب مشغول خدمت به زائرین است. لحظه های ناب خادمی دلش برای آن سوی مرز پر می کشد اما خادم زوار بودن هم پر از لحظه های نابی است که خیلی ها را شمال و حتی جنوب کشور به اینجا کشانده است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |