ماجرای زائری که همه دار و ندارش را در اربعین گم کردهمه دار و ندارش در کیفش بود. اما هرچه می گشتند خبری از کیف نبود که نبود. بچه ها هر کدام نظری می دادند:«نکند آن دوتا زائر که زودتر رفتند برداشتند». - گروه زندگی-فاطمه زهرا نصراللهی: نزدیک اربعین بود. دلش بدجور هوای جاده عشق را کرده بود. پنج سال پیش که با پا در این مسیر گذاشته بود، فکر نمی کرد سال بعد این خودش باشد که پیش قدم می شود برای رفتن. این خودش باشد که بچه ها را یکی یکی جمع می کند تا گروهی بروند پابوس آقا. فکر نمی کرد بوی محرم را که بشنود دیوانه کربلا شود. اما از همان سال اول شده بود، مشتری پر و پا قرص اربعین. حتی بیماری یک ماه بعد از سفر سال اول و دوم، پیچ خوردن پایش در سفر سوم و گرمازدگی سال چهارم نتوانست جلوی رفتنش را بگیرد. می دانست سخت است، می دانست بی خوابی دارد، می دانست زخم و تاول دارد اما برایش شیرین بود. او دیگر کبوتر این بام شده بود و هر سال برای دانه های حرم این همه سختی را به جان می خرید. مانند همه پابرهنگانی که هر سال روانه این دیار می شوند. مردم مهمان نواز عراق جلوی درب خانه اشان می ایستند و هر کدام سعی می کنند با ترفندی زائر را به خانه شان بکشانند. * در انتظارِ مهمان حالا سید محسن نجفی با چند تن از دوستان دوران دانشگاه از تهران راهی مرز مهران شدند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |