مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
پنجشنبه، 2 شهریور 1402 ساعت 09:412023-08-24سياسي

این آدم ها می روند که جواب نامه آقا شوند؛ از غریب به حبیب


 نخل ها ثمر داده.

انگشت ها حنا بسته.

رود پر از آب و درِ خانه ها باز است.

گویی که روزگار، چرخیده و چرخیده که کربلا را این بار به دستان این مردم برسانَد تا ببیند چند مَرده حلاج اند! که آیا حسین بن علی را با تمام جان و توان و مال و آبرویشان خریدارند؟ یا گلوی مبارکش را هزار باره به خنجرهای زهرآگین شیاطین زمانه خواهند فروخت؟ تیغ آفتاب روی پیشانی ام خط انداخته اما هنوز سلانه سلانه راه می روم.

با دستانی شرمنده که دعوت نامه اش را از عهد ازل نوشته: بیا حسین جان، ما در انتظار تواییم! و از خودم می پرسم: براستی؟! آیا من براستی در آستانه عصر شهوت ها، در انتظار قافله کرب و بلایم؟ آیا براستی به نور خواهم پیوست و با نجوای هیهات منا الذله به جنگ سیاهی ها خواهم شتافت؟     عاقله زنی با صورتی گر گرفته از آتش تنوری گِلی، به پیشوازم می دود: بفرما خواهر؛ لقمه نانی و جرعه ای شیر تازه؛ از گاو خودمان دوشیده ام! به دست هایش نگاه می کنم؛ انگشت های حنا بسته اش ترک برداشته اند اما ترک های لبخندش عمیق تر است؛ خودش را میان عبایی رنگ و رو باخته پیچیده و من را به میهمانی خانه اش می خوانَد.

    و چاره چیست؟ در این دنیای وانفساه که همه حتی از خودشان هم در فراراند آیا می توان به این دستان مهربان و چشمان میهمان نواز، لا گفت؟ پشت سرش راه می افتم: یا الله دستم را می کشد: بف


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

این آدم ها می روند که جواب نامه آقا شوند؛ از غریب به حبیب

این آدم ها می روند که جواب نامه آقا شوند؛ از غریب به حبیب