مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
چهارشنبه، 25 مرداد 1402 ساعت 12:002023-08-16ورزشي

خدا را شکر که اسارت کشیدم/ وقتی فهمیدم مادرم زنده است، آرام شدم!


وقتی رسیدم، بلافاصله از دوستم پرسیدم: «حمید مادرم زنده است یا نه؟» گفت: «زنده است…» تازه آنجا نفس راحتی کشیدم و آب خوش از گلویم پایین رفت؛ گفتم خدا را شکر مادرم را بعد از 9 سال دوری می بینم! - وقتی رسیدم، بلافاصله از دوستم پرسیدم: حمید مادرم زنده است یا نه؟ گفت: زنده است… تازه آنجا نفس راحتی کشیدم و آب خوش از گلویم پایین رفت؛ گفتم خدا را شکر مادرم را بعد از 9 سال دوری می بینم! خبرگزاری مهر ؛ گروه مجله: غربت و دلتنگی، یک روزش هم زیاد است.

دستت به آغوش عزیزانت نرسد، قلب را چنگ می زند؛ مشامت، سرگشته و حیران بوی آنهاست.

اینکه شب را در حسرت شیندن کلامی از کسانی که دوستشان داری بخوابی و صبح را در حسرت دیدن صورتشان بیدار شوی، رنج آور است.

وطن، جای عجیبی است؛ انگار راه نفس، بازتر است.

سقف آسمان بلندتر است.

بوی خاک، آشناتر است.

دوری از وطن، یک روزش هم زیاد است.

بیماری، یک ساعتش هم زیاد است.

به جان خانه می افتد و چند نفری را مریض و بقیه را هم اسیر می کند.

آزادی و رهایی را می گیرد.

حسرت سلامتی و آرامش دوباره، حسرت یک نفس آرام و بی دغدغه، سایه سنگینی بر خوشی ها می اندازد.

آدمیزاد یک جایی از خودش می پرسد: دنیا قبل از تاریکی این مریضی، روشن بود؟! بیماری، زندگی با کام تلخ کامگی است.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

خدا را شکر که اسارت کشیدم/ وقتی فهمیدم مادرم زنده است، آرام شدم!

خدا را شکر که اسارت کشیدم/ وقتی فهمیدم مادرم زنده است، آرام شدم!