فرونشست، مرگ پنهان زمینخبرگزاری فارس - تبریز؛ معصومه درخشان: خوب گوش کن صدای آه و ناله زمین را می شنوی، صدای نفس های به شماره افتاده را چطور؟ می شنوی زمین چگونه از بی آبی التماس می کند و ضجه می زند، دست های ملتمسانه اش را می بینی؟ چین و چروک افتاده بر گونه هایش دلت را به درد نمی آورد؟ لب های زمین خشکیده و گلویش از بی آبی چاک چاک شده است. دوباره گوش کن صدای بیل و کلنگ می آید برای کندن چاه هایی در دل زمین که آخرین رمق های زمین را بگیرد و دست های ملتمسانه اش را لگدکوب کند. آب های سطح زمین کافی نیست، بیل و کلنگ ها به آب های زیرزمین نیز رحم نمی کنند و تا قطره آخر می خواهند آن را پمپاژ کرده و به یغما ببرند. قصه ناله ها و درد دل های زمین صحبت امروز و دیروز نیست، چندین سال است که جانش به لب رسیده و قلب زمین به درد آمده است. زخم زمین کهنه شده است و معلوم نیست چگونه می شود این زخم را تیمار کرد. این زخمِ کهنه نامش خشکسالی است. زمین از این زخمی که بر جانش افتاده غمنامه می سراید ولی نمی داند از غم دریاچه ارومیه بگوید یا قوریگل، برای هامون بی تابی کند یا زاینده رود، غمنامه کدام را بسراید که بی آبی و خشکسالی چه بلایی بر سرش آورده است. ما زندگی و حیات خود را مدیون زمین هستیم، حتی یک لیوان آبی که در روز می نوشیم ذره ای از جان زمین است که زندگی را برایمان گوارا می کند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |