مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 20 تیر 1402 ساعت 23:562023-07-11حوادث

قصه تلخ فرزند طلاق


مرا ببخشید دیگر چاقوکشی نمی کنم، مادربزرگم را کتک نمی زنم و از آزار و اذیت همسایگان دست برمی دارم ولی اگر مرا به بهزیستی بفرستید می دانم باشما چه کنم و .

به گزارش سایت قطره و به نقل ازخراسان، این ها بخشی از اظهارات پسر بچه 10 ساله ای است که قرار بود به دلیل نداشتن سرپرست و با هماهنگی های قضایی تحویل یکی از مراکز بهزیستی شود.

مادربزرگ این کودک با بیان این که توان مراقبت از نوه خلافکارش را ندارد، درباره سرگذشت مانی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد توضیح داد: درست 15 سال قبل بود که دخترم در مجلس عروسی یکی از نزدیکانمان عاشق آرمین شد.

آن ها در مراسم عروس کشان به یکدیگر دل باختند و پنهانی با هم ارتباط داشتند.

آن زمان دخترم 16 سال بیشتر نداشت و به همین دلیل درس و مدرسه را هم رها کرد.

من هم که در آموزش و پرورش خدمت می کردم وقتی در جریان موضوع قرار گرفتم خیلی تلاش کردم تا پروانه را از این عشق خیابانی برحذر دارم اما او در یک سن هیجانی قرار داشت و به نصیحت های من توجهی نمی کرد.

آرمین هم شاگرد صافکاری بود و در تعمیرگاه پدرش کار می کرد.

او هم بعد از چند بار مردودی در کلاس پنجم ابتدایی، ترک تحصیل کرده بود و اوضاع مالی مناسبی نداشت.

خلاصه آرمین و پروانه با وجود همه مخالفت ها در حالی پای سفره عقد نشستند که 2 سال بعد پدر آرمین به رحمت خدا رفت و همه ما


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

قصه تلخ فرزند طلاق

قصه تلخ فرزند طلاق