مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 16 خرداد 1402 ساعت 00:102023-06-05سياسي

روایت امام از روزی که کماندوها به خانه شان ریختند


فریادی قم را از خواب شبانه بیرون کشید، پسر حاج آقا روح الله بود که می گفت: مردم خمینی را بردند.

- ، که روبروی خانه شان بود استراحت می کردند.

کماندوها از دیوار بالا می روند و وارد منزل امام می شوند.

در این ایام که روضه خوانی بود و در منزل امام چادر زده شده بود چند نفر هم شب ها همان جا می خوابیدند.

مامورین از آنها می پرسند آقای خمینی کجاست، نشان بدهید و می کوشند که صدای شیون و زاری آنان بلند نشود که موجب آگاهی همسایگان و به هم خوردن نظم و آرامش و امنیت شهر گردد.

آن چند نفر هم مقاومت می کنند و از نشان دادن جایگاه خواب امام خودداری می کنند.

امام که در منزل فرزندشان حاج آقا مصطفی در آن ساعت تازه برای نماز شب از خواب برخاسته بودند.

وقتی سر و صدای ناهنجار و وضع غیر عادی توجه ایشان را به خود جلب می کند به سرعت لباس می پوشند و حاج آقا مصطفی را هم بیدار می کنند و می فرمایند: بلند شوید، آمدند.

وقتی یقین می کنند که مامورین نظامی هستند و صدای ناله چند نفر را می شنوند، در را باز می کنند و در آستانه در ظاهر می شوند و خطاب به آنها می گویند که روح الله خمینی منم.

این بی چاره ها را چرا می زنید؟ این رفتار وحشیانه چیست؟ چرا اصول انسانی را پایبند نیستید.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

روایت امام از روزی که کماندوها به خانه شان ریختند

روایت امام از روزی که کماندوها به خانه شان ریختند