یک روز با واکسی دوره گردی که کتاب می خوانددیدن بعضی آدم ها برای اغلب ما کار ساده ای شده است. اما اگر به هرکدام از این آدم ها نزدیک شویم، داستان های زیادی برای گفتن دارند. امروز ما با واکسی ای همراه شدیم که کنار بساطش کتاب می خواند. - ؛ گروه مجله – جواد شیخ الاسلامی: همه ما بارها از کنار واکسی هایی که کنار خیابان نشسته اند تا کفش عابران را واکس بزنند رد شده ایم. شاید بارها و بارها دودل شده ایم که کفش مان را به دست شان بسپاریم و رنگ و رویی بهشان بدهیم یا نه؟ احتمالاً بارها یکی دو قدمی به سمت شان رفته ایم و باز برگشته ایم. انگار خرج کردن مبلغی مختصر برای تمیزی کفش هایمان کار سختی است! عجله و کار و نداشتن پول خُرد و ذهن مشغولی و… معمولاً بهانه هایی هستند که از بی اعتنایی مان به آنها پشتیبانی می کنند. در این شهرهای شلوغ و ذهن های شلوغ تر، واکس زدن کنار خیابان کمترین کاری است که برای آن وقت می گذاریم و توجه به واکسی های دست فروش، نیز همچنین. اما تا حالا شده نزدیک یکی از این عزیزان شوید و چند کلامی با آنها صحبت کنید؟ تا حالا شده وقتی کفش تان را به دستان یک واکسی می سپارید سعی کنید چند کلمه ای درباره زندگی و کار و درآمد و دغدغه های آن واکسی گفتگو کنید؟ من امروز چنین کردم. اما بهانه ام برای نزدیک شدن نه کفش بود و نه واکس زدن. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |