استخوان هایی که به جای اسب بر آن ها تانک دواندندهفتاد و دو، این عدد عجیب اما مقدس؛ آه که چقدر برای شیعه باشکوه است. هفتاد و دو مرد، حسین(ع)، دشت کربلا و ایستادن در برابر طاغوتی تا بن دندان مسلح و شیطان صفت. می گویند سی هزار مرد جنگی از تمام نقاط به سمت کربلا گسیل داده شده بود تا وحی را، تا توحید را و تا نبوت و امامت را به خون بکشند طوری که دیگر هیچ بلادی عطر خدا و رسول خدا را ندهد اما رگ های حسین و هفتاد و دو جوانمردی که دوشادوش او به خون پیچیدند به امتداد تاریخ بشر تکثیر شد و حتی به دفاع مقدس رسید. حال هفتاد و دو تابوت از آن دفاع مقدس، از آن معرکه، از آن جنگ حق بر علیه باطل آورده اند. از مناطق عملیاتی فکه، مجنون، شرق دجله و شلمچه اما من فقط کربلا می بینم. غربت می بینم. و استخوان های پشت و سینه ای که در تمدن بشر عصر تکنولوژی، به جای اسب بر آن ها تانک دوانده اند. من عابس می بینم. حبیب بن مظاهر. زهیر بن قین. من دست هایی را می بینم که سربند لبیک یا حسین (ع) را دور سر یکدیگر محکم می بندند و برای رقصی چنین میانه ی میدان، سر از پا نمی شناسند. تابوت ها به پرچم پیچیده اما صداها رهاست. صدای لبیک هفتاد و دو مردی می آید که نخواستند و نتواستند بپذیرند خون در رگ هایشان جاری باشد و نفس در سینه هایشان در تلاطم اما خمینی، آن حسین (ع) غریب زمان، تنها بماند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |