جلوه های ایثار از دفاع مقدس تا راه اندازی بخش پیوند کبد/ جانبازی که دلش را به حضرت ابالفضل(ع) پیوند دادزمستان سال 93 بود که برای مصاحبه با یک جانباز شیمیایی که به گفته خودش شفای ریه های شیمیایی شده اش را از حضرت آقا ابالفضل گرفته بود تا مرکز پیوند کبد تبریز را راه اندازی کند به منزل شخصی او رفتم. راستش برخلاف مصاحبه های معمولم، سوال خاصی برای پرسیدن نداشتم. بیشتر دوست داشتم بشنوم تا چیزی را از صحبت های حاج رسول زارع زاده از دست ندهم. حاج رسول زارع زاده از 15 سالگیش گفت. زمانی که رسول خالی بود و به زور می توانست اسلحه را از زمین بلند کند اما هر چه زور داشت به کار بست و این اسلحه را بلند کرد و راهی جبهه های حق علیه باطل شد. تا رسیدیم به 44 سالگی او که هرچند هنوز جوانی را به طور کامل ترک نکرده بود هفت شهر عشق را پیموده بود و حاج رسولی شده بود برای خودش! حاج رسولی که تمام وجودش نشانی از جنگ داشت و ریه های شیمیایی شده اش دیگر به کارش نمی آمد و کارش شده بود کارشکنی. این بود که مسافر همیشگی شیراز بود و طعم صف مرگ مرکز پیوند کبد شیراز را بارها و بارها چشیده بود و شاهد پرپر شدن همرزمانش در این صف بود. کار رسول هم تقریبا دیگر تمام بود و نمیشد کاری برایش کرد؛ او هم باید به یاران شهیدش می پیوست اما گویی حضرت آقا ابالفضل دوست داشت رسولش هفت سال دیگر زنده بماند تا بتواند مرکز پیوند کبد تبریز را راه اندازی کند و به طور معجزه آسایی شفا می یابد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |