عاشقم چون پاکمهمان جلسه، نخستین آمپول را به من زدند. امروز که فکر می کنم می بینم بهترین تصمیمی بود که در زندگیم گرفتم. آن روز قابل تصور نبود که این تصمیم چقدر زندگی من را متحول می کند. - دوازده سال بود که به هرویین و قرص مسکن مخدر اعتیاد داشتم. برنامه های درمانی گوناگونی را تجربه کردم. بار آخر هم بیش از دو هفته می گذشت که پاک بودم اما احساس نیاز داشتم؛ نیاز داشتم مصرف کنم. مادرم به من گفت شنیده است که با تزریق آمپول می توانم میل به مواد مخدر را کنار بگذارم. او از من قول گرفت که در اولین فرصت، درمان با این تزریق ها را آغاز کنم. برای این که دل مادرم را خوش کنم، با او موافقت کردم اما در دل من چیز دیگری می گذشت: لحظه شماری می کردم که باز مصرف کنم اما اتفاقات طور دیگری پیش رفت. مادرم مرا با خود نزد پزشک درمانگر برد که قبلا از او وقت گرفته بود. از دکتر درباره خیلی چیزها پرسیدم: تاثیرش، عوارضش، و خیلی چیزها. هر چیزی به ذهنم می رسید پرسیدم بلکه بتوانم از زیر آمپول زدن در بروم ولی نشد که نشد. همان جلسه، نخستین آمپول را به من زدند. امروز که فکر می کنم می بینم بهترین تصمیمی بود که در زندگیم گرفتم. آن روز قابل تصور نبود که این تصمیم چقدر زندگی من را متحول می کند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |