در پی درگذشت کامبوزیا پرتوی کارگردان سینما و خالق فیلم ماندگار "گلنار"، غزل شاکری بازیگر این فیلم و ماهور احمدی (دختر احمدرضا احمدی ) دل نوشته ای را منتشر کردند.
- در پی درگذشت کامبوزیا پرتوی کارگردان سینما و خالق فیلم ماندگار "گلنار"، غزل شاکری بازیگر این فیلم و ماهور احمدی (دختر احمدرضا احمدی ) دل نوشته ای را منتشر کردند.
به گزارش سایت قطره و به نقل ازایسنا، غزل شاکری بازیگر نقش گلنار نوشت: "از صبح سیلی از تماس و پیغام تسلیت دارم جواب هیچ کدام را نداده ام خالق "گلنار" شما بودید و من "گلنار" شما و قصه مان آنقدر باورپذیر و دلنشین که حالا که رفته اید مردم مرا صاحب عزا می دانند اما من هنوز نه باور کرده ام نه گریه ! می خواهم مزه بودن شما را برای همیشه به کامم چو کلوچه شیرین داشته باشم .
آقای پرتوی عزیز جایتان آباد باشد بالایش ابر پایین کوه پایین جنگل انبوه پر درخت پایین تر دشتی دلباز، پر از گل پایین تر چشمه و رود، قُل قُل ماهور احمدی، دختر احمدرضا احمدی هم از خاطره اکران فیلم "گلنار" نوشت: "پنج ساله هستم، با مادرم در صف گیشه سینما فرهنگ ایستادهایم، شمایل دو خرس و یک دختر با لباسی که برایم نا آشناست و یک قورباغه بر درختان جلوی سینما نصب شده، دو ساعتی است در صف هستیم، بچهها با مادر و پدرشان از در دیگر سینما بیرون میآیند، آهنگی را زمزمه میکنند و میخندند، من نظاره شان می کنم ، به گیشه می رسیم ، بلیت فروش میپرسد ؛ چند نفر هستید؟ مادرم می گوید دو نفر، بلیت فروش میگوید فقط یک بلیت دارم ، مادرم می گوید روی پایم مینشیند، بلیت فروش می گوید نمیشود، مادرم می گوید کوچک است، مرا بغل میکند و به بلیت فروش نشان می دهد که کوچکم.
این اولین باریست که به سینما آمدهام و پرده جادویی اش را می بینم که با گلنار برایم جادوییتر میشود،گلنار ، با دستمال آبی ، مادر بزرگ و پدر بزرگش ، روزهای بعد از جنگ است ، و ما تازه از گرگان برگشتهایم ، خانم خرسه و اقا خرسه ، خاله قورباغه ، و جنگل سبز بیانتها ، کلوچه ، نود و هشتا بچه ، با موسیقی فیلم روی پای مادرم بالا و پایین می پرم ، می گوید آرام، آدمهای پشت الان اعتراض میکنند.
گلنار دنبال دستمال آبی اش که یادگار مادرش است، میدود و گم میشود و به خرس های مهربان میرسد ، مرا هم با خودش میبرد، می برد و می برد، با مادرم کنار خیابان ایستادهایم و منتظر ماشین دربست هستیم ، به خانه می رسیم ، من میخواهم گلنار باشم ، مادرم برایم خمیر درست میکند ، من خمیر را ورز میدهم تا کلوچه درست کنم، می خوابم ، من گلنار شدهام ، در جنگل ناهارخوران گرگان دنبال کلبه اقا خرسه و تپلی تنبلی میگردم ، خاله قورباغه کجاس؟ صبح به خمیرم سر میزنم خشک شده، من دامن پُر چین میخواهم که گلنار شوم، سه روز بعد باز در صف سینمای فرهنگ هستیم ، پنج روز بعد باز در صف سینمای فرهنگ هستیم.
پدرم از سر کار میآید ، ( کارمند بخش انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و فرشته طائرپور ریس مرکز نگارش و ویرایش آن) پاکتی در دست دارد، دو بلیت برای گلنار ، خانم طائر پور ؟ گلنار؟ گلنار که قهرمان من است در دنیای واقعی دوست من است، اسمش غزل است دختر فرشته طائرپور تهیه کننده فیلم، اما من گلنار را بیشتر از غزل دوست دارم ، من میخواهم گلنار باشم نه غزل، چهارده بار فیلم را در سینما میبینم، تمام بزرگتر های فامیل یکبار مرا به سینما بردهاند، اکران گلنار تمام می شود ، اما من گلنارم ، مادرم برایم دامنی رنگی و پُرچین دوخته است، هر روز خمیر درست می کنم ، اما مرغ و خروس ندارم، من در جنگل گم شدهام ، از مدرسه بدم میآید می خواهم در جنگل و کنار خاله قورباغه و خرسها بمانم ، مدتی می گذرد و کاست گلنار به بازار می آید ، از مدرسه که به خانه میآیم کیفم را پرت میکنم، کاست گلنار را میگذارم ، مادرم آهنگ ها را با من زمزمه میکند.
" کامبوزیا پرتویی کارگردان سینما و خالق گلنار امروز 4 آذر ماه پس از ابتلا به کرونا در بیمارستان درگذشت.
او برای عمل قلب به بیمارستان مراجعه کرده بود که به کرونا مبتلا شد.
انتهای پیام
کلید واژه ها: گلنار - کارگردان سینما - کامبوزیا پرتوی - احمدرضا احمدی - احمدی - بازیگر - درگذشت - فیلم - کارگردان - نوشته - شاکری - ماندگار - منتشر - سینما - ماهور - باور - شیرین - کلوچه - گزارش - انبوه - تسلیت - همیشه - جنگل - رفته - تماس - سیلی - کامم - درخت - آباد - گریه