صحبت های مادری که سه فرزندش به شهادت رسیدندیک روز خبر آوردند که پسرت شهید شده باید بیاید جنازه اش ببینید. من و شوهرم راه افتادیم رفتیم تهران و در سردخانه فرزندم را دیدم. پسرم مثل قمربنی هاشم(ع) فرقش شکافته شده بود. - یک روز خبر آوردند که پسرت شهید شده باید بیاید جنازه اش ببینید. من و شوهرم راه افتادیم رفتیم تهران و در سردخانه فرزندم را دیدم. پسرم مثل قمربنی هاشم(ع) فرقش شکافته شده بود. همان جا گفتم : شیرم حلالت مادر که منو روسفید کردی! به گزارش ایسنا، صفیه مزینانی مادر شهیدان علی ، محمد و حسین مزینانی به تازگی به فرزندان شهیدش پیوسته است. از این مادر فداکار گفت وگویی در رابطه با فرزندانش به یادگار مانده است که به مرور آن می پردازیم. مرحوم مزینانی روایت کرده است: افتخار می کنم که پسرانم شهید شده اند. بچه های من هنوز انقلاب آغاز نشده بود با شاه و دار و دسته اش مبارزه می کردند. پسرانم از اینکه می دیدند فساد در تهران زیاد شده ناراحت بودند. شبانه به مشروب فروشی ها حمله می کردند و چندین هزار شیشه مشروب را شکستند. چندین بار نزدیک بود محمدم به دست ساواکی ها دستگیر بشود ولی هربار با زرنگی فرار کرد. انقلاب که شروع شد آنها در صف اول راهپیمایی بودند. هنوز عکسای علی را دارم که در میدان ژاله مجروح ها را روی کول می انداخت و به پناهگاه و بیمارستان می برد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |