اشک و لبخند برای کیانوش و کرماشان!در میانه پایکوبی برای کیانوش رستمی من یاد بابک قربانی افتادم. کشتی گیر پرامید کرمانشاهی که خودکشی و رفت. دوسال پیش وقتی در تلویزیون خواستم از مرگ تلخ بابک بگویم مجری نگذاشت. - . عصرایران؛ احسان محمدی- هنوز سرخوشیم از آن فریاد با تمام وجود کیانوش رستمی. وقتی زیر وزنه 217 کیلویی فریاد زد ایرااااااااان. قلب کدام ایرانی نلرزید؟ اشک کدام ایرانی نلغزید؟ حتی آنها که گله می کنند از شرایط هم دلشان تنگ شد برای ایران. آنها که وقتی شیر آب چکه می کند قهر می کنند که این مملکت درست شدنی نیست. آنها که فکر می کنند باید رخت و بخت شان را بردارند و بروند به جای دیگر. سرزمین دیگر. حتی آنها که خودخواسته رفتند هم آن لحظه دلشان تنگ شد برای سرزمین مادری. لذت بردند از اینکه ایرانی اند. از اینکه کیانوشی دارند که مثل پهلوان های اساطیری انگار از وسط شاهنامه اسباب کشی کرده است به برزیل. به ریو. تا به مردم سرزمینش لبخند ببخشد. مثل همه اسطوره ها و قهرمان های ایران زمین که زخم خوردند اما نگذاشتند وطن زخمی بشود. که خاک خوردند اما خاک ندادند. همه ما روی شانه های کیانوش رستمی ایستادیم که دنیا ما را ببیند. تا دنیا باور کند که ایرانی ها مردمان کارهای دشوار هستند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |