همسر یکی از شهدای مبارزه با پژاک: همسرم در روز عقد هم آرزوی شهادت داشت/ شهدای صابرین خیلی زود فراموش شدندسر سفره عقد وقتی خطبه عقد خوانده می شد، کمیل دست به دعا داشت و زیر لب زمزمه می کرد. بعد عقد که مهمان ها آمدند برای تبریک گفتن، - کمیل به یکی از فامیل هایمان گفت: دعا می کردم که شهید بشوم ان شاءالله. به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس"، روزنامه جوان نوشت: همکلامی مان با مریم یوسفی همسر شهید کمیل صفری تبار از گله هایش آغاز شد. او از زندگی اش برایمان گفت. از مسیری که پس از ازدواج با کمیل صفری تبار پیش رویش قرارگرفت و از شیرینی های زندگی کوتاه و چند ماهه اش. . . مریم یوسفی اما از مسئولان فرهنگی کشور و از مسئولان یگان صابرین برای بی توجهی به خانواده شهدای این یگان گلایه های بسیاری داشت و شرط گفت و گویش با ما را هم طرح این گلایه ها عنوان کرد. او می گوید شهدای یگان ویژه صابرین قبل از اینکه معرفی بشوند از اذهان پاک شدند. آنچه در پی می آید روایتی است خواندنی از زندگی تا شهادت کمیل (مصطفی) صفری تبار به روایت همسرش مریم یوسفی. کمی از خودتان و شهید بگویید. زمان شهادت همسرتان چند سال داشتید؟ من متولد اول شهریور ماه سال 1372 در استان مازندران، شهرستان فریدونکنار و روستای بیشه سر هستم. همسر شهیدم ستوان یکم پاسدار مصطفی(کمیل) صفری تبار متولد 1367 از یگان ویژه صابرین بود که 13 شهریور سال 90 در آذربایجان غربی منطقه سردشت ارتفاعات جاسوسان برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |