وقتی پنبه به خشخاش بدل شد: حکایت ویرانی کشاورزی افغانستاناین گزارش قصه زندگی سه نسل از دهقانان و کارگران افغانستان را روایت می کند که نزدیک به نیم قرن جنگ را تجربه کرده اند. آنها تنها برای یک لقمه نان، - داده های این گزارش حاصل گفت و گو با شماری از دهقانان و کارگران افغانستانی است و پرونده ای قضایی درباره کودک آزاری یک کودک کار افغانستانی که تجربه شخصی خبرنگار است و با شکایت او در دادگاه های ایران ثبت شده است. در این گزارش از مشاوره عدنان مزارعی، معاون بخش خاورمیانه و آسیای مرکزی صندوق بین المللی پول و عسکر موسوی، تاریخ نگار و پژوهشگر معاصر افغانستان، دانش آموخته و محقق ارشد دانشگاه آکسفورد، استفاده شده و گردآوری داده های آن حدود یک سال زمان برده است. قندی گل از بهار تا میانه تابستان در مزارع پَخته (پنبه) کار می کرد. دستان ظریف و کشیده مادر کلان پر از زخم کوکَلّه (غوزه پنبه) بود. ضیا خان مادربزرگ را از خاطرات پدر می شناسد و عکسی با پیراهنی نارنجی و مندرس که دامانش پر از گل های سفید پنبه بود؛ با چشم های کوچک و سیاهی که زیر آفتاب تیز تابستان روستایی در شمال افغانستان می درخشید. قندی گل، عروس زیبا و دانای شیرمحمد بود که به جرم فرار از سربازی به دست کمونیست ها کشته شد. ضیاخان، شیرمحمد را به یاد نمی آورد و پدرش ارجمند هرچه به یاد دارد، جلگه های باصفا و گرم بلخ است با آسمانی آبی که پر برچسب ها: افغانستان - افغانستانی - صندوق بین المللی پول - گزارش - کارگران - دهقانان - پنبه |
آخرین اخبار سرویس: |