تا چنین سیل طلا از خاک ایران می رود....*نمی خواهم برای کودتای مرداد مرثیه بخوانم و جهان و ایران را به قبل و بعدتر از آن تقسیم نمایم و با کاویدن خاک، استخوان مردگان را بر سریر بنشانم یا برای نامرادی اکنون از آنان داد بستانم و دربندشان کنم که هر آدم و زمانه حکایت خود را دارد و هر نغمه هم خوش آیندی خویش را. - . عصر ایران؛ احسان اقبال سعید - باز نفس های امردادماه به شماره افتاد و یاد کودتایی و حبس و حصری و تیرک اعدامی که فاطمی جوان را بدان بستند و کسانی که آن روز را خروش رجاله های و برق قداره ی طیب ها و نیز زخم های بی طبیب سال مرگ مرتضی و اشک پوری خواندند(مرتضی کیوان و همسرش پوری سلطانی،کیوان شاعر و نویسنده به اتهام پناه دادن به فراریان توده ای اعدام شد و تا همین سالاه در روایت بازماندگان و سرداران قلم نکو نشست و برایش جامه چاک و گریبان دریده شد). نمی خواهم برای کودتای مرداد مرثیه بخوانم و جهان و ایران را به قبل و بعدتر از آن تقسیم نمایم و با کاویدن خاک، استخوان مردگان را بر سریر بنشانم یا برای نامرادی اکنون از آنان داد بستانم و دربندشان کنم که هر آدم و زمانه حکایت خود را دارد و هر نغمه هم خوش آیندی خویش را. نفت اما نخست برای ملت ما خیال و آرزو آورد که فصل فقر و اشکم به پشت چسبیدگی و انتظار نمی از آسمان عقیم تا دانه ای و نانی، بسر آمده و می توان گونه ی دگر زیست و حسرت را برچسب ها: ایران - مرداد - مرتضی - اعدام - مرثیه - خاک ایران - جهان |
آخرین اخبار سرویس: |