رعب و وحشت در جنوب تهران / ماجرای مرد کلاه نمدی یا همان بچه خور معروف (فیلم)چند سالی بود که بیش از 50 کودک و نوجوان – اغلب پسر – در جنوب تهران، به ویژه ورامین و شهر ری، مفقود شده بودند. جسد برخی، با زخم های عمیق چاقو، - عصر ایران ؛ علی نجومی ــ نوروز 1342 – برج طغرل شهر ری ــ آفتاب کم رمق عصرهای اوایل بهار آرام آرام در برابر سرمای استخوان سوز شبانگاهی این شهر کویری در جنوب تهران عقب می نشست. یکی از کارکنان برج، پیرمردی هفتادساله، فریاد زد: وقت بازدید تمومه… کم کم بفرمایید بیرون. از جمع حدود ده نفره ای که هنوز در محوطه بودند، چند پسر بچه و دختر بچه هم دیده می شد. ناگهان یکی از مادرها هراسان فریاد زد: یا موسی بن جعفر! بچه م… رضا کو؟ برای یکی دو دقیقه، همه درهم ریخت. سپس در گوشهٔ شمالی محوطه، میان درخت ها، رضا را دیدند که با یک بچه گربه بازی می کرد. مادر به سمتش دوید. چادرش را دور او پیچید و دستانش را حلقه کرد. در حالی که صورت رضا را نوازش می کرد، برق نگاهی در چند متریش توجهش را جلب کرد. جوانی لاغر و بلندقد، با کلاه نمدی بر سر، با لبخندی ماسیده بر چهره، همانند یکی از درختان باغ بی حرکت ایستاده بود. رضا برگشت و نگاهی به او انداخت؛ اما بلافاصله سرش را در آغوش مادر پنهان کرد و هق هق گریه اش به آسمان رفت. جوان کلاه نمدی اندکی بعد شلوارش را تکاند و به سمت خروجی رفت. برچسب ها: جنوب تهران - تهران - جنوب - کودک و نوجوان - یکی از - شهر ری - فریاد |
آخرین اخبار سرویس: |